به گزارش اختصاصی پایگاه خبری آب و انرژی؛ در جنوب آسیا، یکی از پویاترین مناطق جهان و محل زندگی نزدیک به 1.8 میلیارد نفر، رودخانه های بزرگ ستون فقرات فرهنگی و اجتماعی-اقتصادی هستند. رودخانه های بزرگ از ذوب يخبندان و بارندگی سالانه، آبی های استوار آسيای جنوبی ( گنگ، سند، و برهماپوترا) به ظهور و رونق برخی از اولين تمدن های تاريخ كمك كرده اند.
امروزه رودخانههای منطقه، منبع امرار معاش میلیونها نفر و همچنین کلید رشد اقتصادی، امنیت غذایی و انرژی و توسعه پایدار هستند. با این حال، همانطور که گزارش اخیر سازمان ملل متحد اشاره می کند ، جهان با یک بحران قریب الوقوع آب مواجه است. انتظار می رود تا سال 2030، تقاضای آب تا 40 درصد نسبت به عرضه آب شیرین بیشتر شود.
در دهه های اخیر، رودخانه های جنوب آسیا تحت فشار قابل توجهی از عوامل مختلف از جمله صنعتی شدن، شهرنشینی، رشد سریع جمعیت و آلودگی قرار گرفته اند. از آنجایی که این منطقه یکی از فقیرترین مناطق جهان است، هر کشوری به دنبال حداکثر استفاده از رودخانه های (مشترک) خود برای دستیابی به اهداف توسعه ملی و بین المللی و همچنین تضمین امنیت آب است.
مشکلات آب در جنوب آسیا با تغییرات آب و هوایی تشدید، باعث ایجاد رویدادهای شدید آب و هوایی نامنظم (مانند خشکسالی) و تغییر الگوهای موسمی می شود و این منطقه را به شدت مستعد سیل، خشکسالی و بلایا می کند. این چالش ها با همکاری نهادی محدود و مدیریت ضعیف آب داخلی، منجر به سناریوی “تراژدی مشترکات” ، و همچنین رقابتی جایگزین همکاری منطقه ای شده است .
افزایش تقاضای آب به این معنی است که همه کشورهای ساحلی باید همکاری را بر رقابت و تضاد در مدیریت آب و چالشهای مرتبط، اولویت دهند
در نتیجه، تصمیم گیری آگاهانه و بلندمدت در مورد برنامه ریزی، مدیریت و توسعه حوضه های رودخانه ای فراملی برای دولت ها چالش برانگیزتر می شود. این به نوبه خود باعث ایجاد ترس در مورد پیامدهای افزایش کمبود آب می شود و نگرانی هایی را در مورد احتمال درگیری های بین ایالتی و بین ایالتی مرتبط با آب ایجاد می کند .
مدیریت آب، بدون شک موضوعی پیچیده است که با چالشهای مهم دیگری از جمله امنیت انرژی و غذایی، تولیدات کشاورزی و معیشت، و رقابتهای دولتی، به غیر از اختلافات ارضی و مرزی ، مرتبط است. فقدان قابل توجه همکاری در سطح منطقه ای همراه با توافقنامه های دوجانبه محدود، به معنای هدایت اثرات ناشی از تغییرات اقلیمی است و مسائلی مانند افزایش تقاضای آب به طور فزاینده ای دشوار خواهد شد.
با وجود تشدید تنشهای منطقهای و شعلهور شدن تنشهای دوجانبه در میان چالشهای ژئوپلیتیک جهانی و منطقهای، نگرانیهای مشترک امنیت آب فرصتی را برای کشورهای ساحلی فراهم میکند تا به دنبال همکاری بر سر درگیری ها باشند.
در حالی که ممکن است در این مرحله نه معاهدات کل حوضه و نه سازمانهای حوضه رودخانه محتمل به نظر برسد، اقداماتی وجود دارد که کشورها میتوانند در سطوح مختلف برای بهبود این وضعیت و به طور همزمان کاهش تنشهای ژئوپلیتیک فزاینده انجام دهند.
اول، همه کشورها باید اطلاعات مربوط به طرحهای زیرساختی مهندسی هیدرولیک در رودخانههای فراملی را به زبان سایر کشورهای حوزه رودخانه در دسترس عموم قرار دهند. به ویژه برای هند و چین، انجام این کار می تواند ترس از “برنامه های سدسازی” و قصد کنترل رودخانه های فراملی را کاهش دهد. برای حمایت از این تلاشها، کشورها میتوانند از ذینفعان، از جمله مردم بومی و گروههای به حاشیه رانده شده دعوت کنند تا مکانهای برنامهریزی شده پروژههای زیرساخت آبی را بازرسی کنند.
دوم، کشورها می توانند بر اساس توافقنامه های دوجانبه موجود برای ارائه داده های هیدرولوژیکی در تمام طول سال به یکدیگر، به عنوان بخشی از تلاش های بیشتر برای همکاری در سطح حوضه تکیه کنند. با توجه به امتناع چین در گذشته از اشتراک گذاری داده ها، شفافیت و تمایل به ارائه مداوم داده های هیدرولوژیکی، به ویژه از چین، اهداف متعددی را دنبال می کند. علاوه بر کاهش نگرانیها در مورد اثرات بلایای طبیعی و حمایت از برنامهریزی و مدیریت منابع مشترک رودخانه در منطقه پایین دست، میتواند سوء ظن را نسبت به ترس منطقه پایین دست از دستکاری آب چین و هند کاهش دهد.
سوم، توصیه های کل حوضه نیز باید در نظر گرفته شود. علیرغم فقدان همکاری نهادینه شده در سطح حوضه، همراه با بی اعتمادی چین به سازمان های چند جانبه حوزه، چین می تواند با ایجاد ابتکارات تحقیقاتی با اتاق های فکر، دانشمندان، محققان و همتایان آن ها در کشورهای پایین دستی برای بحث در مورد نگرانی های علمی، زیست محیطی و فنی رهبری کند. انجام این کار می تواند یک پلتفرم در سطح حوضه برای بحث در مورد چالش ها و راه حل های مشترک آب ایجاد کند. برای کشورهای پایین دست، این فرصتهایی را برای صحبت در مورد نگرانیها و تشویق همکاریهای بیشتر مانند گفتوگوهای چندجانبه فراهم میکند که به طور بالقوه راه را برای ایجاد یک چارچوب مدیریت رودخانه مشترک به نفع همه کشورها هموار میکند.
چهارم، کشورها می توانند با در نظر گرفتن پروژه های مشترک یا همکاری به شکل های دیگر، از بوتان و هند الگوبرداری کنند. با توجه به اهداف بیطرفی کربن، همکاری نیروگاههای آبی و تجارت و صادرات برق فرامرزی میتواند به عنوان بخشی از تلاشهای گستردهتر برای همکاری با یکدیگر با «حسن نیت» برای کاهش تنشهای ژئوپلیتیک مورد بحث قرار گیرد. به عنوان مثال، پاکستان مدیریت منابع آب و تغییرات آب و هوایی را به عنوان زمینه های بالقوه همکاری در محدوده کریدور اقتصادی چین- پاکستان پیشنهاد داده است .
برای کشورهایی که روابط سه جانبه یا دوجانبهشان پیچیدهتر است یا به مرزهای حلنشده مرتبط است، مانند روابط هند و پاکستان، همکاری بینالمللی ممکن است به کاهش تنشها کمک کند و در عین حال از تلاشهای محلی برای دستیابی به شیوههای مدیریت آب بلندمدت، پایدار و عادلانه حمایت کند.
واقعیت آشکار افزایش تقاضای آب به این معنی است که همه کشورهای ساحلی باید همکاری را بر رقابت و درگیری بر سر مدیریت آب و چالشهای مرتبط، یا خطر بیثباتی سیاسی و اجتماعی- اقتصادی (بزرگتر) که ناشی از تقلا برای دسترسی و کنترل آب است، اولویت دهند. اگرچه تلاشهای قابلتوجهی باید توسط چین، کشور بالادستی و «هژمون آبی» آسیا انجام شود، باید توجه داشت که سایر کشورهای ساحلی این مسئولیت را دارند که به پیشنهادات مثبت پاسخ دهند و از فرصتهای همکاری دوجانبه، سهجانبه و در سطح حوضه حمایت کنند.