به گزارش اختصاصی آب و انرژی؛ بازارهای جهانی انرژی به دلیل تحولات ژئوپلیتیکی که به طور فزاینده ای یادآور دهه 1930 است، در حال دو قطبی شدن هستند. لفاظی بین ملتها داغ شده است، عدم مشارکت اقتصادی به عنوان ملاحظات اصلی سیاست خارجی ظاهر شده است، و دولتها تحت فشار قرار میگیرند تا بین دوستان و دشمنان خود مرزبندی کنند. این موضوع در هیچ کجا به اندازه بازارهای جهانی انرژی، از نفت و گاز گرفته تا انرژی های تجدیدپذیر مشهود نیست.
در یک طرف شکاف انرژی، ساختار اقتدارگرایانه ای است که توسط چین و روسیه، از جمله ایران، کره شمالی و ونزوئلا هدایت می شود. طرف دیگر شامل آمریکای شمالی، اروپا و کشورهای پیشرفته اقتصادی آسیایی است که به بخشهایی از آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین و کارائیب پیوند دارند. تعدادی از کشورهای دیگر، که بسیاری از آنها عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) هستند، با ناراحتی در وسط نشسته اند. با تشدید رقابت ژئوپلیتیکی در سال های آینده، روند به سمت دو سیستم مختلف بازار انرژی احتمالاً شتاب می گیرد.
بازارهای نفت و گاز تحت سلطه ایالات متحده، چین، روسیه و کشورهای اوپک (که عربستان سعودی در راس آن است) قرار دارد. این کشورها بر شبکه پیچیده ای از اکتشاف انرژی، زنجیره تامین، محصولات صنعتی و شرکت های بزرگ چند ملیتی و شرکت های دولتی نظارت دارند. عناصر سنتی تجارت جهانی انرژی عبارتند از: استفاده از دلار آمریکا برای معاملات، استانداردهای تجاری پذیرفته شده بین المللی که شفافیت را فراهم می کند و موسسات مالی تحت تسلط غرب. در سالهای اخیر، این سیستم که نسبتاً باز و مساعد برای جریانهای انرژی بزرگ بین روسیه و اروپا و خلیج فارس و چین بود، سیاسیتر و غیرشفافتر شده است.
دلایل تغییر ماهیت بازارهای جهانی انرژی را می توان در چهار تحول جستوجو کرد. اولین مورد احیای صنعت نفت و گاز ایالات متحده است. تولید نفت آمریکا در نیمه دوم قرن بیستم کاهش یافت و اقتصاد آمریکای شمالی به منابع خارجی مانند عربستان سعودی، عراق و ونزوئلا وابسته شد. با این حال، ملاحظات امنیت ملی، نیاز به کسب استقلال بیشتر انرژی و استفاده از فناوریهای جدید، مانند فرکینگ، میادین نفتی را که زمانی بایر بودند به حیات بازگرداند و کشف و بهرهبرداری از ذخایر عظیم گاز را تسهیل کرد. در نتیجه، در دو دهه اول قرن بیست و یکم، ایالات متحده دوباره به عنوان صادرکننده اصلی در بازارهای جهانی انرژی ظاهر شد. در مارس 2024، اداره انرژی ایالات متحده اعلام کرد که ایالات متحده «بیش از هر کشوری نفت خام تولید کرده است.»
تحول دوم استفاده غرب از تحریم های اقتصادی است. انگیزه اعمال تحریمها، که معمولاً علیه افراد و شرکتها اعمال میشود، ایجاد درد اقتصادی و تحمیل تغییر رفتار از سوی یک دولت خاص (مانند ایران و کره شمالی با برنامههای تسلیحات هستهای خود) یا کاهش انگیزهها برای تعامل اقتصادی با سایر کشورهای تحریمشده است. تحریم های اقتصادی آمریکا و اروپا علیه صادرکنندگان نفت و گاز ایران، روسیه و ونزوئلا و همچنین مصرف کنندگان نفت و گاز چین و کره شمالی اعمال شده است . در حالی که تحریمهای اقتصادی بازار انرژی را مختل کرد، کشورهای آسیبدیده کانالهای موازی برای عبور از اکثر تحریمها ایجاد کردهاند.
سومین تحول این است که چین و ایالات متحده در یک جنگ سرد جدید قرار دارند . پکن میخواهد با بیاعتنایی به نقش ایالات متحده در جهان، با استفاده از سیاستهای اقتصادی از طریق برنامههایی مانند ابتکار کمربند و جاده ، جایگزینی ایالات متحده بهعنوان هژمون جهانی شود و قرار گرفتن در معرض ابزارهای مالی ایالات متحده (مانند اوراق قرضه خزانهداری ایالات متحده) و تامین امنیت زنجیره تامین جهانی خود، به ویژه برای نفت و گاز و همچنین مواد حیاتی مورد نیاز برای خودروهای الکتریکی و تولید باتری را کاهش دهد. آخرین مجموعه کالاها نقش مسلط چین در انرژی های تجدیدپذیر را بازتاب می دهد و بیش از 80 درصد از بازار جهانی تولید پنل های خورشیدی و 65 درصد ظرفیت جهانی باد را در اختیار دارد و در عین حال بر تولید خودروهای برقی و باتری تسلط دارد. ایالات متحده و غرب در تلاش هستند تا به عقب برسند. در حالی که چین قصد دارد بر چشم انداز انرژی جدید تسلط یابد، همچنان از نفت، گاز و زغال سنگ به عنوان پلی برای رسیدن به دنیایی که از کربن خنثی بیشتر استفاده میشود، استفاده خواهد کرد.
چهارمین تحول، جنگ روسیه و اوکراین است که در فوریه 2022 آغاز شد. تهاجم روسیه یک کاتالیزور اصلی در حرکت به سمت اکوسیستم های انرژی موازی بود. در سال 2021، روسیه 45 درصد از کل واردات گاز اتحادیه اروپا (EU) را به خود اختصاص داد و یکی از منابع اصلی نفت آن بود. اگرچه اتحادیه اروپا همچنان نفت و گاز روسیه را وارد میکند ، تلاش زیادی برای جدا کردن و توسعه منابع دیگر مانند آنگولا و گویان صورت گرفته است . با این حال، این ایالات متحده است که جایگزین روسیه به عنوان منبع اصلی نفت اتحادیه اروپا شده است، در حالی که 46 درصد از واردات گاز طبیعی مایع (LNG) را در سال 2023 به خود اختصاص داده است . همکاری نزدیکتر ایالات متحده و اتحادیه اروپا در انرژی احتمالا ادامه خواهد داشت.
در حالی که ترکیب عوامل فوق به وابستگی متقابل انرژی و همکاری بیشتر بین ایالات متحده و اروپا و همچنین تعداد انگشت شماری از تولیدکنندگان نفت و گاز جهان فشار می آورد، همکاری بیشتر بین چین، روسیه، ایران و کره شمالی و ونزوئلا را تحت فشار قرار می دهد. در سال 2023، روسیه با پشت سر گذاشتن عربستان سعودی به بزرگترین تامین کننده نفت چین تبدیل شد. صادرات نفت روسیه به چین کمی بیش از 60 میلیارد دلار بود که 19 درصد از واردات نفت چین را تشکیل می داد. روسیه همچنین یکی از تامین کنندگان اصلی گاز طبیعی به چین است که در سال های 2023 و 2024 شاهد رکوردهای بی سابقه بوده و یکی دیگر از منابع مهم تجارت برای اقتصاد روسیه است.
یکی دیگر از اجزای سیستم انرژی قطبی، مثلث ایران، چین و روسیه است. تحریمهای غرب بر نفت و گاز ایران و روسیه و همچنین واسطههای مالی، منجر به یک سیستم مبادله غیرشفاف شده است که خارج از سیستم اقتصادی غرب عمل میکند. همانطور که کیمبرلی دونوان و مایا نیکولادزه از شورای آتلانتیک میگویند : «ایران، روسیه و چین بازار جایگزینی از نفت تحریم شده ایجاد کردهاند که در آن پرداختها به ارز چینی است. این نفت اغلب توسط تانکرهای «ناوگان تاریک» حمل میشود که خارج از مقررات دریایی فعالیت میکنند و اقداماتی را برای مخفی کردن فعالیتهای خود انجام میدهند. نتایج این سیستم، ورود سرمایه به شدت مورد نیاز برای ایران و روسیه، نفت ارزان برای چین ، فرسایش تحریم های غرب و کاهش اهمیت دلار آمریکا در تجارت جهانی است. عمق روابط چین و ایران در این واقعیت مشهود است که در ژوئن 2024، چین 87 درصد نفت ایران را به کشورش وارد کرد .
ایران و روسیه از سال 2022 به هم نزدیکتر شدهاند. دو کشور در دسامبر 2023 یک توافق تجاری امضا کردند، از تجارت دلاری فاصله گرفتند و تهران برای جنگ در اوکراین به روسیه تسلیحات (پهپادها) فروخته است. دو مؤلفه دیگر بازارهای انرژی دوقطبی در حال ظهور، کره شمالی و ونزوئلا هستند که از نظر دیپلماتیک منزوی هستند. ونزوئلا که زمانی یکی از ثروتمندترین کشورهای نیمکره غربی بود، اکنون یکی از فقیرترین کشورهاست. انتخابات تقلبی جولای 2024 فقط وابستگی آن را به باشگاه کشورهای اقتدارگرا، به ویژه برای فروش نفت، تقویت می کند.
با هدایت ژئوپلیتیک، دو بلوک در حال ایجاد سیستم های انرژی اقتصادی خود بر اساس تجارت درون بلوکی، سرمایه گذاری، استفاده از ارز و توسعه بازار هستند. این امر پیوندهای مشترک بین هر دو دسته از کشورها را تضعیف میکند، نقش جهانیزدایی را ایفا میکند و چارچوب ادراکی ما را در مقابل آنها تقویت میکند. همچنین بر بسیاری از کشورهای تولیدکننده نفت و گاز مانند برزیل و غنا و همچنین اوپک که نمیخواهند به سمت انتخاب طرف کشیده شوند، سایه افکنده است. قطبی شدن بازارهای انرژی با توجه به ظهور انرژی های تجدید پذیر پیچیده تر می شود .
سیاست گذاران دو گزینه دارند: امنیت زنجیره تامین جهانی خود را بیشتر کنند و تلاش های انرژی خود را عمیق تر کنند یا سیاست خارجی سنگینی را انجام دهند که برای خنثی کردن دنیایی که به طور فزاینده قطبی شده و اجتناب از افزایش عدم مشارکت اقتصادی لازم است. با توجه به وضعیت کنونی، احتمالاً گزینه اول پیروز خواهد شد، چیزی که باید توسط هر کسی که در ژانویه 2025 در کاخ سفید می نشیند مورد بررسی قرار گیرد.
قطبی شدن بازارهای انرژی ادامه خواهد یافت و منعکس کننده شکاف ژئوپلیتیکی در حال گسترش بین دو مجموعه بسیار متفاوت از کشورها و در واقع مشابه یک سیستم اقتصادی بین المللی دهه 1930 است که توسط شبکه ای از تعرفه ها و تحریم ها تحت تاثیر رقابت های ژئوپلیتیکی، شکسته و قطبی شده است.
نویسنده: اسکات بی مک دونالد الخاندرو ترنچی