به گزارش اختصاصی پایگاه خبری آب و انرژی، انتقال انرژی پاک به عنوان یک مرز جدید در رقابت استراتژیک ایالات متحده و چین ظاهر شده است، که دامنه “جنگ تراشه” در حال انجام را گسترش داده و پیامدهای جهانی را به همراه دارد. کشورها برای امنیت بر سر مواد معدنی حیاتی که برای انتقال انرژی ضروری هستند، رقابت می کنند. تمرکز بر انباشت ذخایر استراتژیک معدنی، افزایش تولید داخلی و تغییر شکل زنجیره تامین از طریق مشارکت با کشورهای همسو، اولویت دادن به منافع استراتژیک را بر کارایی اقتصادی نشان داده است. این تحرکات پیامدهای ژئوپلیتیکی قابل توجهی دارد و مشارکت های جهانی و دوجانبه را شکل می دهد.
آرژانتین، شاید به طرز شگفت آوری، به عنوان یک بازیکن محوری – و شاید یک رقیب جدی برای استرالیا نیز ظاهر شود. آرژانتین که دارای ذخایر فراوان لیتیوم است، با یک معمای استراتژیک مواجه است، درست همانطور که یک چهره تقریباً بدبخت (رئیس جمهور جدید منتخب_خاویر مایلی) کنترل را به دست می گیرد.
از یک سو گزینه حفظ اتحاد سودآور خود با چین قرار دارد. از سوی دیگر، پتانسیل همسویی با زنجیره تامین تحت رهبری ایالات متحده در خودروهای الکتریکی و تولید باتری لیتیوم یونی.
آرژانتین که بیشترین سهم از منابع لیتیوم دریاچه نمک جهان را در خود جای داده است، یعنی 21 درصد از کل جهان، از هزینه های تولید نسبتاً کمتری برخوردار است. با وجود این، تولید لیتیوم آرژانتین، که در حال حاضر 6 درصد است، از کشورهایی مانند استرالیا (52 درصد) و شیلی (26 درصد) عقب تر است، که در درجه اول به دلیل محدودیت های فنی و توانایی است. در سال های اخیر، این کشور از سیاست های ترجیحی مانند کاهش مالیات برای جذب سرمایه گذاری، یعنی چین استفاده کرده است. در پاسخ، شرکتهای چینی ردپای خود را در آرژانتین عمیقتر کردهاند و با سرمایهگذاری استراتژیک در زیرساختها و انتقال فناوریهای سبز، روابط طولانیمدتی را با سهامداران محلی تقویت کردهاند.
مایلی که مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری اش با سیاست های آزادی خواهانه رادیکال و لفاظی هایی که یادآور دونالد ترامپ بود، به صراحت اعلام کرده است که قصد دارد سیاست خارجی آرژانتین را در قبال ایالات متحده متمرکز کند و این کشور را از چین دور کند. عزم مایلی به تصمیم آرژانتین برای نپیوستن به بلوک بریکس تسری پیدا می کند. واکنش پکن به این تحولات ابهامآمیز بوده و نشاندهنده موضع عملگرایانه در حفظ روابط خود با آرژانتین، هم بهعنوان یک شریک غنی از منابع و هم به عنوان متحد ژئوپلیتیکی در جنوب جهانی است.
با این حال، چشم انداز تغییر آرژانتین مملو از پیچیدگی است و با یک سری چالش های مهم روبرو است.
اولاً، شرکتهای چینی در بخش لیتیوم آرژانتین نقش اساسی داشتهاند. سرمایهگذاریهای چند میلیارد دلاری آنها برای کشور مفید بوده و باعث ایجاد اشتغال و افزایش درآمدهای صادراتی شده است. نکته مهم این است که حدود یک سوم ارزش صادرات آرژانتین از فروش لیتیوم آن به چین حاصل می شود. دور شدن از چین می تواند اثرات اقتصادی فوری داشته باشد.
انتقال انرژی به طور تاریخی نقشه ژئوپلیتیکی را دوباره ترسیم کرده است و وابستگی های متقابل منابع جدیدی را ایجاد کرده است.
دوم، همسویی مجدد با ایالات متحده به طور بالقوه می تواند اقتصاد سرسام آور آرژانتین را با دستیابی به بازار خودروهای الکتریکی آمریکای شمالی احیا کند. با این حال، هنوز مشخص نیست که آیا این کشور می تواند از قانون کاهش تورم ایالات متحده بهره مند شود، که مستلزم آن است که بخش قابل توجهی از فلزات باتری از ایالات متحده یا شرکای تجاری آزاد آن تامین شود – معیاری که آرژانتین در حال حاضر آن را رعایت نمی کند. IRA، سنگ بنای استراتژی دولت بایدن برای تقویت انتقال انرژی پاک است، به طور خاص زنجیره تامین مواد معدنی حیاتی را برای کاهش اتکا به نفوذ چین هدف قرار می دهد.
سوم، چشم انداز سیاسی و نهادی داخلی آرژانتین یک عامل تعیین کننده در هر تصمیمی برای تغییر اتحادهای لیتیومی آن از چین است. در حالی که مایلی ممکن است استراتژی های ملی خاصی را پیشنهاد کند، نفوذ واقعی او در دولت فدرال ممکن است محدود باشد. به طور قابل توجه، فرمانداران استانهایی که میزبان معادن لیتیوم با سرمایهگذاری چینی هستند، ممکن است منافع و اولویتهایی با منافع دولت ملی داشته باشند.
در نهایت، انتخاب آرژانتین میتواند پیامدهایی برای سایر کشورهای غنی از لیتیوم مانند استرالیا داشته باشد. استرالیا، یک شریک اصلی در مشارکت امنیت معدنی به رهبری ایالات متحده، نقشی اساسی در ژئوپلیتیک جهانی لیتیوم ایفا می کند. به عنوان مثال، برای غلبه بر مخالفت ایالات متحده برای واردات محصولات نیکل تحت IRA، اندونزی به دنبال تقویت مشارکت با استرالیا است که می تواند به عنوان یک حرکت استراتژیک به سمت ادغام در زنجیره تامین تحت رهبری ایالات متحده تلقی شود.
با تغییر جهان از سوختهای فسیلی به انرژیهای تجدیدپذیر، رقابت بر سر زنجیره تامین مواد معدنی حیاتی در ژئوپلیتیک مرکزی بوده است. بحرانهای انرژی که با حمله روسیه به اوکراین تشدید شدهاند، تنها این نگرانیها را تشدید کرده است. این دیدگاه به افزایش ناسیونالیسم منابع کمک کرده است که با سیاست های رقابتی صنعتی و یارانه ها و همچنین مشارکت های مبتنی بر ارزش های سیاسی مشخص می شود. این روند نشان دهنده تغییر قابل توجهی از تعهد سنتی غرب به ارزش های اقتصادی لیبرال و تجارت آزاد است.
با این حال، انتقال انرژی پاک به خودی خود هزینه های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی قابل توجهی دارد. بر اساس گزارش بلومبرگ NEF ، سرمایه گذاری 546 میلیارد دلاری چین در انرژی پاک در سال 2022 تقریباً نیمی از کل جهان را تشکیل می دهد، تقریباً چهار برابر سرمایه گذاری ایالات متحده. هزینه های هنگفت چین به ظرفیت تولید گسترده و مزیت های هزینه تقریبا غیرقابل حل آن در برابر زنجیره تامین جایگزین مورد حمایت ایالات متحده کمک کرد. عدم وجود باتریهای مقرونبهصرفه ساخت چین، حتی با در نظر گرفتن اعتبار مالیاتی ۷۵۰۰ دلاری برای هر خودرو، خودروهای برقی ممکن است گرانتر شوند و منجر به تأخیر در پذیرش EV در ایالات متحده شود.
انتقال انرژی به طور تاریخی نقشه ژئوپلیتیکی را دوباره ترسیم کرده است و وابستگی های متقابل منابع جدیدی را ایجاد کرده است. در رقابت با تغییرات آب و هوایی، برتری چین در انتقال انرژی پاک می تواند در سطح جهانی مفید باشد و به طور بالقوه هزینه ها را کاهش دهد. انحراف آرژانتین از پکن می تواند منجر به چالش های اقتصادی فوری و تنش در روابط دوجانبه و همچنین روابط گسترده تر در جنوب جهانی شود. علاوه بر این، همسویی با ایالات متحده هیچ مزیت ژئوپلیتیک تضمین شده ای برای آرژانتین به همراه ندارد و ممکن است برنامه جهانی کربن زدایی را مختل کند.