دو راهی در مقابل شرکتهای نفتی؛ تعهدهای اقلیمی یا سوددهی سوختهای فسیلی؟
به گزارش پایگاه خبری آب و انرژی؛ به نقل از هفتهنامه بررسی تحولات بینالمللی انرژی و تغییر اقلیم مدیریت کل امور اوپک و روابط با مجامع انرژی، کشورها و شرکتهای بسیاری در سراسر جهان از جمله ایالات متحده آمریکا و شرکتهای بزرگ نفتی این کشور متعهد به دستیابی به خالص انتشار صفر کربن تا سال ۲۰۵۰ شدهاند، اما چرا همچنان شرکتها روی سوختهای فسیلی سرمایهگذاری میکنند و بازار نفت جذابیت دارد؟
تعداد افراد دارای ثروت میلیارد دلاری در صنعت نفت آمریکا در حال افزایش است. پس از اینکه شرکت اکسونموبیل چند هفته پیش خبر خرید شرکت تخصصی حفاری افقی چاههای نفت شیل، شرکت Resources Natural Pioneer، به قیمت ۶۰ میلیارد دلار را اعلام کرد، شرکت شورون نیز در این زمینه دستبهکار شد.
به گفته تحلیلگران، این گروه قصد دارد شرکت رقیب یعنی شرکت هس (Hess) را به دلایل راهبردی با قیمت ۵۳ میلیارد دلار تصاحب کند. این در حالی است که نهتنها ایالات متحده قصد دارد تا سال ۲۰۵۰ به خالص انتشار صفر دست یابد، بلکه این دو غول نفتی نیز میخواهند تا آن زمان به این هدف برسند.
ضمن اینکه آندریاس شرودر، رئیس بخش تجزیهوتحلیل انرژی در مؤسسه مشاوره بازار انرژی آیسیآیاس (ICIS)، در مصاحبهای بر بازدهی بالاتر صنعت نفت از انرژیهای تجدیدپذیر تأکید و اظهار کرده بود: در مورد تفاوت نرخ بازگشت سرمایه در صنعت نفت و تجدیدپذیر، پاسخ روشن است. هم صنعت برق بادی و هم صنعت پمپ حرارتی در بازاری دشوار با فشار هزینه بالا قرار دارند. یکی از نمونهها، شرکت زیمنس انرژی است که در حال مذاکره با دولت فدرال در مورد تضمینهای ایالتی است.
از سوی دیگر، در صنعت نفت نرخ بازدهی سرمایه بسیار بالاتر است، بهعلاوه قیمتهای نفت افزایش یافته است. قیمت نفت خام ماههای اخیر بهدلیل کاهش تولید توسط تولیدکنندگانی مانند عربستان سعودی و روسیه روندی افزایشی داشته است. در تابستان گذشته، آژانس بینالمللی انرژی (IEA) هشدار داد عرضه نفت در طول سال بسیار کم خواهد بود.
این یکی از دلایل افزایش موقت قیمتها به ۱۰۰ دلار در هر بشکه در ماه سپتامبر بود. اگرچه از آن زمان تا حدودی قیمت کاهش یافته است، اما همچنان در سطح بالایی باقی میماند. بهعلاوه تنش اخیر خاورمیانه نیز باعث ایجاد ابهام در بازار نفت شده است.
اگرچه شرکتهای نفتی مانند پارسال موفق نبودهاند، زمانی که قیمتهای نفت بهدلیل تنش اوکراین و رونق اقتصادی پس از همهگیری کرونا بهطور موقت به بیش از ۱۲۰ دلار در هر بشکه رسید، اما آنها همچنان به کسب سودهای میلیاردی خود ادامه میدهند و به لطف سودهای بیسابقه در سال ۲۰۲۲ ذخایر نقدی عظیمی را انباشته کردند.
تقاضا برای نفت همچنان ادامه دارد/ تا سال ۲۰۲۸ به حدود ۱۰۶ میلیون بشکه در روز میرسد
آندریاس لوشل، استاد اقتصاد محیط زیست در دانشگاه روهر (Ruhr) در بوخوم میگوید: نفت تبدیل به یک تجارت جذاب شده است یا هنوز هم هست. از نظر بسیاری، جهش قیمتها در طول بحران انرژی توانسته زمان مدل کسبوکار نفت را تا یک یا دو دهه دیگر گسترش دهد. ما میبینیم که نهتنها سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر رشد کرده، بلکه سرمایهگذاری در زیرساختهای نفت و گاز نیز دوباره افزایش یافته است.
هانس ویلهلم شیفر، رئیس گروه تحریریه «انرژی برای آلمان» شورای جهانی انرژی برلین نیز میگوید: افزایش کنونی قیمت نفت تأثیر قابلتوجهی بر راهبردهای شرکتها ندارد. در عوض این پیشبینی در مورد تقاضای جهانی نفت است که شرکتها را به سرمایهگذاری بیشتر سوق میدهد.
این کارشناس توضیح میدهد: برای نمونه، شرکت اگزون موبیل انتظار دارد در سال ۲۰۵۰ نفت و گاز طبیعی بیشتری نسبت به امروز مصرف شود و سهم این دو سوخت فسیلی بهتنهایی همچنان بیش از ۵۰ درصد از کل مصرف انرژیهای اولیه را تشکیل خواهد داد.
شیفر خود انتظار دارد که مصرف جهانی نفت، برخلاف زغالسنگ، در چند سال آینده افزایش یابد، اما پیش از سال ۲۰۳۰ به اوج خود برسد. از نظر وی، از آن زمان به بعد، کاهش تقاضای جهانی نفت محتمل است، در نتیجه سهم انرژیهای فسیلی در مصرف جهانی انرژیهای اولیه از ۸۰ درصد کنونی به ۴۰ تا ۴۵ درصد تا سال ۲۰۵۰ کاهش خواهد یافت.
لوشل یادآور میشود که هنوز زمان زیادی باقی مانده است. اگرچه انرژیهای تجدیدپذیر بهسرعت در حال رشد هستند، همچنان مصرف نفت برای مدت طولانی بالا خواهد ماند. سرمایهگذاریها برای حفاظت از اقلیم در درجه نخست مربوط به تولید برق است. از طرف دیگر، بسیاری از فرآیندهای صنعتی بهدلیل نیاز به دماهای بالا، به سختی میتوانند برقی شوند. بهعلاوه راهحلهای جایگزین مانند هیدروژن یا سوختهای مصنوعی هنوز راه زیادی تا تولید در مقیاس صنعتی دارند.
آژانس بینالمللی انرژی هم در آخرین گزارش سالانه چشمانداز انرژی خود پیشبینی میکند که بر اساس سناریوی سیاستهای کنونی دولت و روند بازار، تقاضای جهانی نفت تا سال ۲۰۲۸ به حدود ۱۰۶ میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت. عوامل یا محرکهای اصلی در این افزایش تقاضا، بخش هوانوردی، پتروشیمی و کشتیرانی هستند.
در همین حال، سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) انتظار دارد تقاضای جهانی نفت تا سال ۲۰۴۵ در اثر افزایش تقاضای هند، چین و دیگر کشورهای آسیایی به همراه آفریقا و خاورمیانه، به ۱۱۶ میلیون بشکه در روز افزایش یابد که ۱۶.۵ درصد بیشتر از سال ۲۰۲۲ خواهد بود.
لوشل در مورد امکان افزایش تقاضای نفت توضیح میدهد: بهویژه در کشورهای نوظهور و درحال توسعه ممکن است چرخش به سمت نفت رخ دهد. این احتمالاً نتیجه تحولات چند ماه گذشته است که طی آن، قیمتها و دسترسی در بازار جهانی نفت برخلاف گاز کاملاً ثابت بود.
کشورهای کمی فقیرتر میخواهند توسعه و رفاه اقتصادی مردم خود را افزایش دهند و این کار، انرژیبر است. شرکتهای نفت بهمنظور پاسخگویی به تقاضای مداوم، میخواهند ذخایر نفت خود را بهویژه در قیمتهای کنونی تضمین کنند. از این رو ملاحظه میشود که شرکتهای نفتی هس و شورون اقدام به سرمایهگذاری در گویان برای دسترسی به ذخایر نفت موجود در سواحل این کشور کردهاند. به گفته شرکت مشاوره ریستاد انرژی، تولید نفت این کشور کوچک در آمریکای جنوبی میتواند تا سال ۲۰۳۰ سریعتر از هر تولیدکننده دیگری غیر از اوپک، افزایش یابد.
همه اینها برای حفاظت از اقلیم چه معنایی دارد؟
درباره این پرسش، دیدگاههای کارشناسان متفاوت است:
شیفر، کارشناس انرژی میگوید: از نظر من تحول در عرضه انرژی در مسیر خوب و امیدوارکنندهای قرار دارد. در حالی که سوختهای فسیلی عمده افزایش مصرف جهانی انرژی را در دهههای اخیر تأمین کردهاند، اما اکنون انرژیهای تجدیدپذیر بهتدریج جایگزین آنها میشود، لذا احتمال زیادی وجود دارد که افزایش دما در نیمه دوم این قرن به کمتر از ۲ درجه سانتیگراد محدود شود.
لوشل، اقتصاددان در این زمینه بسیار بدبین است: سناریوهای آژانس بینالمللی انرژی بر اساس سیاستهای کنونی مطابق سناریوی خالص صفر نیست. مصرف نفت در واقع باید تا پایان دهه جاری یکچهارم کاهش یابد که اکنون اینطور نیست، بلکه برعکس است. در کشورهای صنعتی، گذار به انرژی پاک به آن سرعتی که انتظار میرود، اتفاق نمیافتد و در سایر مناطق جهان، همه چیز بهطور کامل متفاوت است. این کشورها برای گذار به انرژی پاک به حمایت و کمک فوری نیاز دارند.
شرودر، کارشناس ICIS، هم میگوید: شکافی بین انتظارات و واقعیت وجود دارد. جاهطلبیهای اقلیمی دولتها و سرمایهگذاریهای خصوصی اکنون در یک جهت حرکت نمیکنند. دلیل اصلی آن به این واقعیت برمیگردد که شرکتهای نفتی به سهامداران و کارکنان خود و نه به اقلیم، متعهد هستند.