به گزارش پایگاه خبری آب و انرژی به نقل از پیام ما مدیر پیشین گروه تلفیق و بیلان شرکت مدیریت منابع آب ایران با بیان این مطلب که «ما در سیاستهای کلانمان دچار پارادوکس شدهایم، از طرفی مدعی تعادلبخشی هستیم و از طرف دیگر سیاستهای مبتنیبر خودکفایی، امنیت غذایی، کاشت برنج در هر منطقه، افزایش جمعیت و… را دنبال میکنیم که تضاد آشکار با آن است.» میگوید: «در بحث تعادلبخشی ما یک بخش فنی و تکنیکی داریم که ما پیش از این مرحلهایم. بنابراین، ابتدا بایستی وضعیت سیاستگذاری و برنامههای توسعه مشخص شود.»
به گفتهٔ دهبندی ما از زمان پهلوی اول که دولت مدرن شکل گرفته و شاهد تأسیس وزارتخانهها و… بودیم به برخی دستگاههایی مدیریت آب را محول کردیم، او میافزاید: «باید مشخص شود که این دستگاههای عریض و طویل در ستاد و استانها و وزارتخانه چه کردند که وضع آب ما این است و حالا که با چالش در این زمینه مواجهیم، آیا مجازیم تعادلبخشی را دست نهادهایی بدهیم که وضع آب را به این روز رساندهاند.»
مدیر پیشین گروه تلفیق و بیلان شرکت مدیریت منابع آب ایران با اشاره به تناقضهایی دربارهٔ رقم مناسب برای جمعیت ایران، میگوید: «زمانی حکمرانی عنوان میکند توان اکولوژیک ایران ۳۰ میلیون نفر است و وقت دیگر به عدد ۱۵۰ میلیون نفر اشاره میکند، درحالیکه این جمعیت تقاضا برای آب را به سطحی بالا میبرد که از دست کسی کاری برنمیآید. حرف من این است که در تعادلبخشی به مباحث فنی بارها ورود کردهایم، درصورتیکه باید به بخش سیاستگذاری کلان و ریلگذاری اصلی توجه کنیم. اینکه آیا این سیاستها با بضاعت آبی و اکولوژیک ما سازگار است یا نه؟ اگر این بخش را موفق شویم، ۵۰ درصد تعادلبخشی انجام شده است.»
نعمتالله دهبندی: در تعادلبخشی به مباحث فنی بارها پرداختهایم، درصورتیکه باید به بخش سیاستگذاری کلان و ریلگذاری اصلی توجه کنیم. اینکه آیا این سیاستها با بضاعت آبی و اکولوژیک ما سازگار است یا نه؟ اگر این بخش را موفق شویم، ۵۰ درصد تعادلبخشی انجام شده است
تجربهٔ دیگران همیشه در ایران موفق نیست
«سیدجلالالدین میرنظامی»، دکترای مدیریت آب و پژوهشگر اثر پژوهشی «تعادلبخشی آبهای زیرزمینی» در سخنرانی خود سراغ پاسخ به پرسشی رفت که اغلب پژوهشگران اجتماعی مطرح میکنند، اینکه بقیهٔ دنیا در این حوزه چه تجربهای دارند؟ او میگوید: «گرچه آب زیرزمینی کمتر مورد توجه قرار گرفته، اما مطالعات و پروژههای زیادی در این زمینه انجام شده است. این مطالعات و پروژهها مجموعهای از نکات کلان را مطرح میکنند. چالش اصلی در این حوزه به ویژگیهای متمایز آب زیرزمینی برمیگردد. آب زیرزمینی برای عموم قابل رؤیت نیست و تغییرات در آن هم به آرامی رخ میدهد. همچنین، این آب خصوصیات پیچیدهتری دارد که موضوع تعادلبخشی آن را سخت میکند. بنابراین، نمیشود تجربهٔ کشور دیگری را دربارهٔ ایران بهکار گرفت.»
به گفتهٔ میرنظامی آنچه مطالعهٔ تجربهٔ سایر کشورها به ما نشان میدهد، این است که فاصلهٔ سیاستگذاریها در حوزهٔ آبهای زیرزمینی با آنچه در سطح ملی انجام میشود، زیاد است. او اضافه میکند: «مطالعات بینالمللی به ما نشان میدهند که تعادلبخشی یک مسئلهٔ حلنشده است. حتی کشورهایی که بهلحاظ اقتصادی پیشرفته هستند، کشاورزی خرد ندارند، ارتباط دانشگاه و صنعت بیشتر است و بسیاری از موانعی را که ما درگیر آن هستیم هم ندارند، باز تعادلبخشی برایشان یک چالش بزرگ است. همچنین، این مطالعات نشان میدهد این مقوله یک مسئلهٔ عینی صرف نیست. پیچیدگی آب زیرزمینی این است که ما با مواردی نظیر منافع بهرهبردارها، فرهنگ، اقتصاد و سیاست و … مواجهیم که یک مسئلهٔ عینی نیست و نمیتوانیم تنها با تزریق اطلاعات بیشتر به جامعه آن را حل کنیم.»
طرح تعادلبخشی نبود، وضع ما بحرانیتر میشد
«حمید رحمانی»، معاون مدیرکل دفتر توسعهٔ نظامهای فنی و بهرهبرداری نیروگاههای برق آبی شرکت مدیریت منابع آبی به تفاوت توجه جامعه به دو مسئلهٔ چالش آبهای زیرزمینی و سطحی در این نشست پرداخت. او در این زمینه میگوید: «سفرههای آب زیرزمینی ما ممکن است سالی سه متر افت کنند، ولی این موضوع از سوی مردم یا رسانه چندان جدی گرفته نمیشود؛ در مقابل شاهدیم که دریاچه ارومیه و تحولات آن همواره در مرکز توجه بوده است.»
او تعادلبخشی را راهکاری میداند که ما در برابر کسر مخزن و افت آب زیرزمینی اجرا میکنیم و میافزاید: «در ادامهٔ طرح تعادلبخشی، بحث احیا و تعادلبخشی شروع شد. اینکه ما در رسیدن به اهدافمان موفق بودیم یا نه، یک مسئلهٔ نسبی است. بنابراین، بهتر است مسئله را اینطور مطرح کنیم که هرچند به اهداف طرح بهشکل صد درصد نرسیدیم؛ ولی اگر آنچه انجام گرفته هم اجرا نمیشد، کجا بودیم؟ ما در آغاز این طرح با کسری ۱۲۰ میلیارد مترمکعبی آبهای زیرزمینی روبهرو بودیم که اکنون به ۱۴۶ میلیارد رسیده است، اما اگر همین طرح هم انجام نمیشد و روندی که شروع شده بود به همین شکل پیش میرفت، ما امروز به عدد ۱۵۶ میلیارد کسری میرسیدیم.»
به گفتهٔ معاون مدیرکل دفتر توسعهٔ نظامهای فنی و بهرهبرداری نیروگاههای برق آبی شرکت مدیریت منابع آبی طرح احیا و تعادلبخشی باعث شد شیب منفی اتفاقات کاهش یابد. او اضافه میکند: «بااینحال ازآنجاکه اقدامات طرح مثل بستن چاه، نصب کنتور، اصلاح و تعدیل جاههای مجاز و … با منافع افراد در تضاد است، در مقابل اجرای طرح مقاومت ایجاد میشود. در چنین وضعیتی است که ما به این گزاره میرسیم که اجرای طرح تعادلبخشی کار یک سازمان و وزارتخانه نیست و اگر قرار است طرحی مثل تعادلبخشی به ثمر برسد، باید کلیت نظام و حاکمیت به این نتیجه برسند که بایستی این طرح انجام شود. قاعدتاً زمانی که سیاستگذاری سازمانهای مختلف با هم مغایرت داشته باشد، یعنی یک وزارتخانه بخواهد آب را مدیریت کند و وزارتخانهٔ دیگر درصدد افزایش سطح زیرکشت و خودکفایی باشد، تعادلبخشی آبهای زیرزمینی به سرانجام نمیرسد.»
طرحی که آغاز دارد، اما انجام نه!
«علی صفارزاده»، نمایندهٔ مشاور راهبری طرح احیا و تعادلبخشی آبهای زیرزمینی معتقد است که ما در ایران دچار یک اشتباه استراتژیک شدهایم، اینکه فکر میکنیم کشورمان پر از ذخایر درون سرزمینی آب و نفت و گاز و معادن است. او میگوید: «شاید در گاز و معدن غنی باشیم، ولی ملاحظه کنید که در همین بنزین جیرهبندی ۶۰ لیتر در ماه را داریم که بخشی از آن به گفتهٔ مسئولان وارد میکنیم. متأسفانه ما منابعمان را خوب نشناخته و نمیشناسیم و همچنان فکر میکنیم دریایی از آب زیر زمین داریم. همین تفکر باعث شد در نیمقرن اخیر بهوفور از این آب استفاده کنیم و امروز این شرایط را داشته باشیم.»
او با اشاره به اینکه طرح تعادلبخشی در شش هفت سال اخیر کلید خورده است، میافزاید: «طرح تعادلبخشی ابتدا در وزارت نیرو مطرح شد و بعدتر به مجامع علمی و رسانهها راه یافت. بااینحال کلمهٔ طرح نباید ما را به این اشتباه بیندازد که آن را مشابه چارچوبی در نظر بگیریم که از یک نقطه شروع شده و در نقطهٔ دیگر به پایان میرسد.»
به گفتهٔ صفارزاده تعادلبخشی نباید به وزارت نیرو محدود شود، او درعینحال تأکید میکند که این طرح نه جذابیتی برای مسئولان دارد و نه برای سرمایهگذاران و نه برای بهرهبرداران. او میگوید: «شاید این طرح برای نسلهای آتی جذاب باشد که درحال حاضر توان دفاع از آن را ندارند. همین موضوع مطالبهگری مردم، رسانه و مجامع علمی را میطلبد.»
او دربارهٔ بیتوجهی به آبهای زیرزمینی مثالهایی از برداشتهای بیرویه میزند و میگوید: «ما در دشتهایی بارش بالا را تجربه کردیم که باعث شد سطح آبهای زیرزمینی هشت متر بالا بیاید، اما سال بعد در همین دشتها ۱۰ متر کاهش سطح را داشتیم. این موضوع نشان میدهد مدیریت برداشت درست انجام نمیشود و ماحصل آن همین کسری ۱۴۶ میلیارد مترمکعبی مخازن زیرزمینی ما است.»
محیط زیست و پایدار شرط تعادلبخشی
«عباسقلی جهانی»، مدرس دانشگاه و عضو شورای جهانی آب، معتقد است چنانچه بخواهیم روی الگوی تعادلبخشی کار کنیم باید پنج شرط جهانشمول را در نظر بگیریم. او میگوید: «یکی از این شروط تأکید بر علم و دانش است، دومین مورد به مقبولیت اجتماعی برمیگردد و سومین شرط، ارزشافزودهای است که تولید میکند. علاوهبراین، بهعنوان چهارمین فاکتور باید محیط زیست و پایداری لحاظ شود و آخرین مورد نیز به شفافیت حقوقی و قانونی برمیگردد.»
او اضافه میکند: «این شروط بایستی با الگو و پروژههای موجود تعادلبخشی در هم تنیده شود و یک برنامهٔ ملی از دل این مجموعه با توجه به تجربیات دربیاید. علاوه براین، این برنامهٔ ملی نیازمند نظارت و کنترل توسط یک نهاد مستقل از دولت است.»
صبور باشیم
«راحله ملکیان»، پژوهشگر مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران، در این نشست تمرکز خود را به تجربهٔ پروژهٔ تعادلبخشی سیگما در کالیفرنیا قرار داد. او میگوید: «این پروژه بهدنبال پایداری است. ممکن است ما شاخصهایی را در نظر بگیریم که براساس آن سیگما چندان موفق نبوده، ولی باید توجه داشت که حرکت بهسمت تعادلبخشی بسیار کند است. حتی اگر شما بخواهید اینکه یک کسبوکار کوچک را پایدار کنید هم باید صبور باشید، چه برسد به برنامهای مثل تعادلبخشی.»
او با بیان اینکه در پروژهٔ سیگما این بحث مطرح میشود که سیاستگذاران و دستاندرکاران چقدر بهلحاظ حقوقی همدیگر را میشناسند. پژوهشگر مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران میافزاید: «موضوع دوم تضادها و اختلافنظرهای سیاستگذاران است. ضمن آنکه آنها نگاه به عقب دارند و شکستهایشان را بررسی میکنند؛ برخلاف ما که بهدنبال بررسی عملکردمان نیستیم و همین باعث میشود شکستهایمان را تکرار کنیم. ازاینرو، ما باید بتوانیم از تجربههای جهانی الگوها را بگیریم؛ فارغ از آنکه به شکست رسیدهاند یا نه، به مسیر و روند نگاه و بررسی کنیم و از آن درس بگیریم.»