اختصاصیمقالات

موازنه‌ها و شکست‌های استراتژیک: روسیه، چین و ایران در آسیای مرکزی

به گزارش اختصاصی آب و انرژی، در حالی که نظم جدید چند قطبی به آزمایش قدرت و استحکام نظم بین‌المللی لیبرال می‌پردازد، دولت‌ها عجله دارند تا از نظر اقتصادی از رقبای سیاسی خود جدا شوند . این امر آسیای مرکزی را به نقطه کانونی برای رقابت ژئوپلیتیکی تبدیل می‌کند و قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای برای نفوذ بیشتر در رقابت هستند.

آسیای مرکزی به دلیل برخورداری از منابع طبیعی فراوان و موقعیت جغرافیایی، منطقه ای مهم است. این منطقه که سرشار از نفت، گاز و مواد معدنی کمیاب است، همچنین به عنوان یک کریدور ترانزیت حیاتی عمل می کند که آسیا-اقیانوسیه، خاورمیانه و اروپا را به هم متصل می کند. این حقایق اهمیت آسیای مرکزی را برای محاسبات استراتژیک روسیه، ایران و چین افزایش می دهد.

به دلیل افزایش انزوای بین المللی پس از تهاجم به اوکراین، مسکو اکنون به طور فزاینده ای به آسیای مرکزی به عنوان مرکز فرار از تحریم ها و مسیر صادرات و حمل و نقل برای صادرات انرژی متکی است. چین، که منافع منطقه‌ای آن بر ابتکار یک کمربند و جاده (BRI) متمرکز بود، اکنون نیز به دنبال تامین انرژی ارزان و مواد خام و محافظت در برابر جدایی اقتصادی بالقوه اروپا است . تهران قصد دارد از روابط فرهنگی خود برای توسعه کریدورهای حمل و نقل استراتژیک که رقبای خود را دور می زند، نفوذ خود را تقویت کند و انزوای اقتصادی را کاهش دهد.

دیدگاه‌های رقابتی سه کشور برای نظم منطقه‌ای در آسیای مرکزی باعث ایجاد منافع متفاوت در حوزه‌های امنیت، انرژی و تجارت می‌شود که غرب می‌تواند از آنها برای تعمیق تعامل خود با منطقه استفاده کند.

1) امنیت

همکاری امنیتی و تبادل اطلاعات از طریق سازمان همکاری شانگهای (SCO) انجام شده است که ایران در سال 2023 به عنوان عضو کامل آن پذیرفته شد.

علیرغم این منافع مشترک، روسیه، چین و ایران اهداف متضادی در آسیای مرکزی به ویژه در مورد تسلط امنیتی دارند. روسیه با داشتن پایگاه های عمده در تاجیکستان و قرقیزستان ، مهم ترین حضور نظامی را دارد و سازمان پیمان امنیت جمعی ( CSTO ) را رهبری می کند. چین برای مقابله با تسلط روسیه بدون به چالش کشیدن مستقیم، تعامل امنیتی خود را از طریق سازمان همکاری شانگهای گسترش داده و یک پایگاه نظامی در تاجیکستان ایجاد کرده است . در عین حال، ایران به دنبال جبران کمبود حضور نظامی خود در منطقه از طریق مشارکت های امنیتی و اقتصادی است .

نکته دردناک دیگری که وجود دارد، رویکردهای متفاوت این کشورها نسبت به گروه‌های اسلام‌گرا است. هر سه کشور با افراط‌گرایی مخالف هستند، اما در مورد این که کدام گروه باید در این دسته قرار بگیرد، اختلاف نظر دارند. ایران از لحاظ تاریخی از جنبش‌های اسلام‌گرا در آسیای مرکزی، مانند حزب رنسانس اسلامی تاجیکستان (IRPT)، حزب التحریر ، و جنبش اسلامی ازبکستان (IMU) حمایت کرده است. از سوی دیگر روسیه و چین، جنبش های اسلامی را تهدیدی برای امنیت منطقه ای و داخلی می دانند. روسیه به دلیل ارتباط با شبه نظامیان چچن، IMU را یک تهدید امنیتی مهم می بیند. به طور مشابه، روسیه حزب التحریر را به دلیل ایدئولوژی رادیکال و تمایل ظاهری آن به ایجاد خلافت، بی ثبات کننده می داند. چین نگرانی های مشابهی در مورد جنبش اسلامی ازبکستان و حزب التحریر به عنوان تهدیدی مستقیم برای ثبات منطقه و منافع آن در سین کیانگ دارد.

اوراسیا، وضعیت موجود در منطقه را تغییر داده و معضلات فوری برای جمهوری‌های شوروی سابق ایجاد کرده است. ترکمنستان بیشترین ضرر را از چرخش به سمت شرق روسیه دارد و دیوانه وار به دنبال بازارهای صادراتی جدید بوده است. خروج گاز ارزان تر روسیه به بازار انرژی اوراسیا حدود 80 درصد از درآمدهای دولتی ترکمنستان را تهدید می کند . این موضوع باعث افزایش علاقه به تکمیل پروژه خط لوله ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند یا تاپی، با پیشنهادات جدید برای انتقال گاز ترکمنستان به اروپا از طریق پاکستان شده است. با این حال، تکمیل خط لوله تاپی به دلیل عبور برنامه ریزی شده آن از افغانستان بسیار نامشخص است .

از آنجایی که خط لوله تاپی تکمیلش تمام نشده، مسیر مورد علاقه دیگر به اروپا، خط لوله ترانس خزر که ترکمنستان را از طریق آذربایجان به کریدور گاز جنوبی اروپا متصل می کند ، بار دیگر روی میز قرار گرفته است. این پروژه در ماه مه 2024 با وعده‌هایی مبنی بر تحویل گاز به اروپا تا سال 2030 احیا شد . در حالی که خط لوله ترانس خزر همچنان محور تلاش های اروپا برای کاهش وابستگی خود به گاز روسیه است، ممکن است برای جلوگیری از تسلط چین در بازار گاز ترکمنستان خیلی دیر باشد.

واگرایی اساسی منافع در بازارهای انرژی آسیای مرکزی بین روسیه و چین از یک سو و ایران از سوی دیگر باید به دقت توسط کشورهای غربی مورد استفاده قرار گیرد. غرب باید با ارائه نقشه‌های راه موفق انتقال انرژی و تنوع اقتصادی، بر تبدیل شدن به یک شریک ضروری برای آسیای مرکزی تمرکز کند. این تعامل باید در درازمدت تداوم داشته باشد و به جنبه های دیپلماتیک و اقتصادی توجه کند و با تعهدات برای برآوردن نیازهای کوتاه مدت برای رقابت موثر با روسیه و چین همراه باشد.

با این حال، برای تشویق کشورهای آسیای مرکزی برای کاهش وابستگی فوری خود به بازار چین، کشورهای غربی ممکن است به کشورهای آسیای مرکزی اجازه دهند گاز و نفت را از طریق ایران به هند انتقال دهند. نفوذ محدود اقتصادی و سیاسی ایران در آسیای مرکزی، همراه با عقب‌نشینی‌های اخیر در بازار انرژی، آن را کمتر تهدید منطقه‌ای برای منافع غرب می‌سازد. در مقابل، تقاضای انرژی هند می تواند با واردات چین رقابت کند. این استراتژی می تواند فضای تنفس بیشتری برای کشورهای منطقه ایجاد کند و برای اروپا زمان برای ساخت خط لوله ترانس خزر بخرد.

3) تجارت

چشم‌انداز تجاری کنونی در آسیای مرکزی، چشم‌اندازی مطلوب‌تر، هرچند حساس‌تر به زمان، برای تعامل استراتژیک غرب فراهم می‌کند. درگیری های ژئوپلیتیکی اخیر اساساً منافع تجاری ایران، چین و روسیه در آسیای مرکزی را تغییر نداده است. با این حال، آنها به دو دلیل اهمیت استراتژیک آن را افزایش داده اند. اولاً، کشورهای آسیای مرکزی، به ویژه قزاقستان و قرقیزستان ، حلقه مهمی در استراتژی فرار از تحریم روسیه بوده اند . ثانیاً، روسیه، ایران و چین قصد دارند از رشد اقتصادی اخیر آسیای مرکزی سرمایه گذاری کنند . اگر چین و روسیه از همکاری برای حذف ایران از بازار انرژی سود بیشتری داشته باشند، ایران و چین از همکاری تجاری از طریق BRI به قیمت ضرر روسیه سود خواهند برد.

به دلیل درگیری روسیه در جنگ با اوکراین، موقعیت تجاری چین در منطقه به ویژه در قرقیزستان و ازبکستان به طور قابل توجهی به قیمت ضرر روسیه تقویت شده است. علاوه بر این، BRI چین عمدتاً بر گسترش « کریدور میانی » متمرکز بود که تولیدکنندگان چینی را با مصرف‌کنندگان اروپایی از طریق آسیای مرکزی و ایران و در عین حال دور زدن روسیه را به هم متصل می‌کرد. عملکرد کریدور میانه می تواند با ارائه مسیرهای تجاری جایگزینی که می تواند هر دو طرف را از اتکای بیش از حد به زنجیره های تامین دریایی که به ترتیب در معرض شوک های ژئوپلیتیکی و محاصره از طریق تنگه تایوان و کانال سوئز هستند، یک سناریوی برد-برد برای اروپا و چین فراهم کند.

با این حال، نشانه های اخیر حاکی از وقفه موقت در پروژه های تجاری چین در منطقه است که به احتمال زیاد ناشی از شرایط نامطلوب اقتصادی داخلی است . علیرغمعلیرغم امضای اخیر توافقنامه راه آهن چین، قرقیزستان و ازبکستان، سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین در سال 2024 به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. این به کشورهای غربی فرصتی می دهد تا مشارکت خود را با کشورهای آسیای مرکزی تقویت کنند. تمرکز غرب باید بر ارائه نوعی سرمایه‌گذاری باشد که بتواند رشد و همکاری منطقه‌ای از پایین به بالا را که زیربنای مجمع B5+1 است، تقویت کند ، برای مثال، با ایجاد ارتباطات داخلی و منطقه‌ای خارج از مسیر تنگ شرقی-غربی که BRI چین دنبال می‌کند.

بار دیگر، این سیاست ها زمان می برد تا به ثمر بنشیند و کشورهای غربی به یک تاکتیک کوتاه مدت برای مقابله با سلطه تجاری چین در منطقه نیاز خواهند داشت. یکی از گزینه ها می تواند اجازه دادن به هند برای تجارت با جمهوری های آسیای مرکزی از طریق بندر چابهار ایران باشد که در ابتدا در سال 2018 معافیت تحریمی برای آن دریافت کرده بود. کریدوری که از مزایای اقتصادی ناامیدکننده همکاری ایران با پکن تغذیه می شود.

نگه داشتن انگشت روی نبض

محرک اصلی همکاری میان روسیه، چین و ایران در آسیای مرکزی، درک مشترک آنها از تهدیدات متقابل است. حضور آمریکا در منطقه، با سابقه پایگاه های نظامی و همکاری های امنیتی، به عنوان چالشی برای تسلط منطقه ای آن تلقی می شود. به طور مشابه، تهدید تروریسم و افراط گرایی، به ویژه از سوی گروه هایی مانند داعش و القاعده ، این کشورها را وادار می کند تا در تلاش های ضد تروریسم و تبادل اطلاعات با یکدیگر همکاری کنند.

با این حال، با جدایی نسبی ایالات متحده از آسیای مرکزی و رقابت فزاینده برای منابع آن، تضاد منافع اساسی در میان این کشورها آشکارتر می شود. هدف روسیه، چین و ایران تامین نیازهای انرژی و منافع اقتصادی خود است که منجر به رقابت‌هایی می‌شود که اغلب با نمای همکاری آنها در برابر تهدیدات مشترک پوشانده می‌شود.

بنابراین، در حالی که تضاد متقابل با ایالات متحده و تمایل به تغییر شکل نظم بین المللی در حال حاضر روسیه، چین و ایران را در سطح جهانی در آسیای مرکزی متحد می کند، همکاری آنها بیشتر یک «راحتی استراتژیک» است تا یک اتحاد عمیق. فراتر از سطح، تضادها بیشتر از اشتراکات است که بر ماهیت شکننده همکاری آنها در منطقه تأکید می کند.

با این حال، تا زمانی که کشورهای غربی به یک برنامه بلندمدت برای تعامل استراتژیک با آسیای مرکزی متعهد نشوند، بعید است که این تنش‌های در حال جوشش در همسویی بالفعل آنها شکاف ایجاد کند. برای انجام این کار، کشورهای غربی باید سیاست هایی را اتخاذ کنند که رقابت تجاری و انرژی را بین روسیه، چین و ایران و همچنین با دیگر بازیگران منطقه مانند هند و ترکیه تشویق کند. این امر فضایی را به جمهوری آسیای مرکزی می‌دهد تا با تبدیل پویایی منطقه‌ای به یک «بازار فروشندگان» اقتصادی و دیپلماتیک، از خود محافظت کند.

آرمان محمودیان نویسنده این مطلب در سایت اکونومیک و استاد کمکی در کالج افتخاری جودی گنشافت در دانشگاه فلوریدا جنوبی است که دروسی در مورد روسیه، خاورمیانه و امنیت بین‌المللی تدریس می‌کند. او همچنین دستیار پژوهشی در مؤسسه جهانی و امنیت ملی USF با تمرکز بر روسیه و خاورمیانه است.

والنتینا پگولو ازدیگر نویسندگان این مطلب یک مشاور جوان در Plenitude Consulting است و دارای دکترای فلسفه در روابط بین‌الملل، کارشناسی ارشد فلسفه در روابط بین‌الملل، و لیسانس هنر در فلسفه، سیاست و اقتصاد از دانشگاه آکسفورد است. علایق تحقیقاتی او شامل سیاست خارجی ایران، ایدئولوژی سیاسی، ژئوپلیتیک اوراسیا، به هم پیوستگی اقتصادی و تکنولوژیکی جهانی، خشونت سیاسی بین دولتی و فراملی و رابطه آن با جرایم مالی است.

 

 

 

 

 

 

 

 

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا